از افلاطون به زندانی
اوت 1, 2012
پاسخ افلاطون به نامه ی یک زندانی
مترجم: قادر شافعی
افلاطون عزیز،
دوست پسرم چند ماه پیش به من حقه ای زد که نمی توانم از آن بگذرم. او هنوز برای من مهم است اما مرور گذشته راحتم نمیگذارد و بر رابطه مان تاثیر ویرانگر می گذارد. آیا او را ببخشم یا ولش کنم؟
امضاء، تورن
____________________________________
زندانی عزیز،
آنچه تو از فهم آن عاجزی اینست که نگرانی هایت واقعی نیستند. آنها فقط بازمانده های زخمهای کهنه ای هستند که تو می ترسی از آنها جدا شوی، زیرا که در تمام طول عمرت با آن توهمات زندگی کرده ای. زنجیر ترس را پاره کن، و دریاب که رنج و عذاب شما جز بازی شبح سوسوی نور نئون خالی نبوده است. خشم خود را بر سر کسانی نریز که می خواهند شما را در روشنایی حقیقت قرار دهند، بلکه بر کسی که در حقیقت آن را به دست آورده، به او پشت پا بزن و از خود دور کن.
____________________________________
Dear Plato
My boyfriend cheated on me a few months ago, and I just can’t seem to let it go. I still care about him, but I can’t get past this, and it is ruining our relationship. Should I forgive him or should I move on
Signed, Torn
____________________________________
Dear Prisoner
What you fail to understand is that your concerns are not real. They are simply the shadows of old wounds that you cling to out of fear of losing the illusions you have lived with all your life. Throw off the shackles of your fear, and acknowledge that which torments you is naught but a specter cast by the flickering light of a neon vacancy sign. Do not turn your anger on those who would drag you into the light of truth, but rather on the one who has in truth earned it, and kick him to the curb
اوت 2, 2012 at 5:36 ق.ظ.
و ما هنوز اندرخم همان گذشته ها و تاريكيهايمان
…
مرسي، جالب بود
اوت 2, 2012 at 8:24 ق.ظ.
mmm… A complicated answer just as expected from Plato.
PS. Your recent change of writing style is amazing.
اوت 2, 2012 at 9:18 ق.ظ.
…Thank u. My writing style would change of necessity
اوت 3, 2012 at 8:43 ب.ظ.
همه تلاشم در طول زندگی این بوده که خاطرات دردناک و آزاردهنده ی زندگی را از خودم دور کنم ولی تنها وقتی موفق بودم که پذیرفتم بجای انکار